اعترافهای عاشقانه چه سخت است دل کندن دانه های درشت برف آرام و بی صدا روی زمین می نشیند. صدای گهگاه برخورد قطرات ناشی از آب شدن برف با لبه بیرونی قاب پنجره است که سکوت را می شکند و من را به خود می آورد به نام خالق عشق
|
تو دیگه دوسم نداری خستگی بهونته
طفلی دلم که هر چی می رونیش دیوونته
یادته نوشته بودم تو تموم نامه هام
خوش به حال بند اون کیفی که روی شونته
حالا من دارم می رم با قصه هام یه جای دور
اما یادگاریام همیشه توی خونته
این نوزاد دختر است یا پسر؟ | |
|