منُ مهربون نگا‌کن

منُ مهربون نگا‌کن ، تا نلرزه دلُ دستم !

 اسم تازه‌مُ صدا کن ، تو بگو که من کی هستم !

 منُ مهربون نگا‌کن ، تا نیفتم از سرودن !

 بهترین فصل کتابه ، صفحه‌های با تو بودن !

  کی به جز من مثه سایه ، پابه‌پاس با غم چشمات ؟

 اون کیه که غصه داره ، برای شبنم چشمات ؟

 اون کیه که حتا تو خواب ، تو همیشه روبروشی ؟

 اون اسیر جاده‌ها‌سُ ، تو جوابِ جستجوشی !

  دوباره منُ نگا‌کن ، با یه لبخندِ صمیمی !

 مثل وقتِ سبز دیدار ، پای اون سَرو قدیمی !

 تو همون کوچه‌ی بُن‌بست ، که گذرگاهِ غزل شد !

 اونجا که اسم منُ تو ، مثل یه ضرب‌المثل شُد ! 

  کی به جز من مثه سایه ، پابه‌پاس با غم چشمات ؟

 اون کیه که غصه داره ، برای شبنم چشمات ؟

 اون کیه که حتا تو خواب ، تو همیشه روبروشی ؟

 اون اسیر جاده‌ها‌سُ ، تو جوابِ جستجوشی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد