تلفن


گوشی رُ بردار که می‌خوام فاصله رُ گریه کُنم !

گوشی رُ بردار ! خسته از بوقای این تلفنم !

گوشی رُ بردار تا بگم خاطره‌هام کهنه شُدن !

نباید این‌جوری می‌شُد ، قصه‌‌ی عشق تو وُ من !

گوشی رُ بردار که بگم : تا تَهِ خط خرابتم !

هنوز کنار این سکوت منتظر جوابتم !

صدای زنگِ تلفن ، می‌گه : منُ یادت میاد ؟

من همونم که عمرمُ چشمای تو داده به باد !

صدای زنگِ تلفن ، می‌پُرسه : سهم من کجاس ؟

گناهِ این در به‌دری به گردنِ کدوم ماس ؟

گوشی رُ بردار ! نمی‌خوام باز با خودم حرف بزنم !

تو که می‌دونی این‌وَر زنگای نصفه شب منم !

گوشی رُ بردار تا بگم دلم بازم تنگه بَرات !

بذار هوای خونه‌مون ، تازه شه از رنگِ صدات !

یه تلفن گریه دارم ! یه عالمه حرف

حساب !

خودت بگو که این سوال ، تا کِی می‌مونه بی‌جواب ؟

صدای زنگِ تلفن ، می‌گه : منُ یادت میاد ؟

من همونم که عمرمُ چشمای تو داده به باد !

صدای زنگِ تلفن ، می‌پُرسه : سهم من کجاس ؟

گناهِ این در به‌دری به گردنِ کدوم ماس ؟

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مينا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:53 ب.ظ

سلام زيبا بود خيلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد