در بهاری زیبا , در غروبی غمگین ,

در بهاری زیبا , در غروبی غمگین ,

در سکوتی سنگین سالها پیش از این در بهاری زیبا

در غروبی غمگین در سکوتی سنگین ما به هم بر خوردیم

تو برای دل من آن غروب غمگین آن سکوت سنگین


من برای دل تو آن بهار زیبا


تو هزاران فتنه در نگاهت خفته

من به دنبال نگاهت به بلا افتاده


روزها از پی هم , تو جدا از غم و فارغ از غم من

و غم دست به هم از گذرگاه زمان می گذریم


تو سراپا شادی غرق در نغمه این آزادی

فارغ از سلسله بند نگاهت بودی


دل بیچاره من , در بهاری زیبا , در غروبی غمگین

, در سکوتی سنگین


بی خبر گشت اسیر


من در اندیشه ان فصل بهار در زمستانی سرد

با دلی رفته ز دست زیر لب می گویم


کاش می شد به تو گفت :

تو تنها نفس شعر من , تو تنها امید دل نا امید من


کاش می شد به تو گفت :

تو بمان , دور مشو از بر من , تو بمان تا نمیرد دل من


حیف می دانم من تو همانگونه که بود آمدنت


در بهاری زیبا , در غروبی غمگین , در سکوتی سنگین


دل مجنون مرا زیر پا می نهی و می گذری

شعری از من

تو در میان بی رحمی دنیا مرا با یک دنیا حسرت و غم

تنها گذاشتی و دستان غریبم را میان هزاران پلیدی رها کردی

تا بخوانم لالایی رفتنت را

تو با یک دنیا درد و انتظار بدون هیچ سخنی رفتی

و مرا با یک دنیا سوال تنها گذاشتی

بگو بعد از رفتن تو من با این درد زجر اور چه کنم ؟

بعد از رفتن تو من با این انتظار چه کنم؟

در میان دلتنگی های کبود من خیره به ردپای توام

و مثل عاشق چشم انتظار برگشتن ات در کنارم

در میان تمام بغض هایم برایت دعا کردم

که شاید افریننده ی یکتا بشنود صدای دلم را

من ارام ارام نظاره گر رفتنت شدم با کوله باری از غم و درد

برای رفتنت دعا کردم امشب در این تاریکی ابدی

من دلتنگ توام دلتنگ ان نگاه مهربانی که گاهی غمخوارم بود

و پا به پای غصه های من اشک ریخت

دلتنگ ان دستانی که در اوج تنهایی گر ما بخش وجودم

و زندگیم بود

اما اینک من تنهای تنها به انتظار بر گشتن

تو ای مونس جانم نشسته ام نمی دانم چرا تقدیر مرا در مرداب

زمانه غرق کرده است ولی من با هزاران امید که تو روزی

به من هدیه دادی من به انتظار نشسته ام تا برگردی کنارم

آ ه ... چقدر تنهایم چشمانم بعد از رفتن تو بارانی است

و دلم تنهای تنها بعد تو در دل را به روی همه

بسته ام و فقط منتظر توام تا برگردی به خانه ی دلم ...

زمانی گفتی زندگی زیبا است

اما ای مونس جانم زندگی بی تو بی معنا است ...

زندگی بی تو برایم بی مفهوم است سخت است

بی تو زنده بودن با بودنت من جون میگیرم

ای تاروپود این تن بی جان من بی تو میمیرم

نگذار با رفتن تو بمیرم بگذار مثل همیشه عاشقت باشم

بگذار سر رو شونه هات بگذارم

بگذار تکیه گاه این تن بی جان من تو باشد

بگذار دستانت را بگیرم بر ان بوسه زنم

و فریاد بزنم دوستت دارم ...

اری من دوستت دارم من عاشق توام

عاشق تویی که برایم زندگانی هستی

عاشق تویی که دنیایم هستی

اری من عاشق ام عاشق تو...

عاشق بودنت در کنارم ...عاشق ان نگاه مهربانت...

عاشق بوسیدنت...عاشق تو ...اری عاشق...

بگذار در دامانت بمیرم بگذار اشک شرم خود را به پایت بریزم ...

بگذار با تو باشم ... نگذار با رفتنت نابود بشم...

بگذار با تمام وجودم فریاد زنم ای دنیا ... ای هستی ...

من عاشقم... و عشقم را دوست دارم

نگرانی را از خود دور کنید و بخندید تا شاداببمانید

در فکر بودن‌، با احساس نگرانی داشتن متفاوت است‌.

درفکر بودن‌، دلیل و هدف دار و براساس قانون عمل و عکس العمل است‌. به طور مثال ممکن است ما همة پنجره‌ها را قبل از ترک خانه ببندیم چون به این فکر هستیم که باد ممکن است گلدان‌ها را بیندازد، ولی نگرانی این منطق را ندارد. نگرانی بر آرزوهای غیرمنطقی متمرکز است‌.

مثلاً،ای کاش می‌توانستم گذشته را تغییر بدهم و یا جنگ باحوادث غیرقابل تغییر در آینده داشته باشم‌. با نگرانی هیچ مسئله‌ای را نمی‌توانید حل کنید.



اگر عامل نگرانی خود را ناشی از رفتار بعضی از افراد می‌دانید، تصور کنید که آنان بیمارند و تعادل مواد شیمیایی و هورمون‌ها در بدن آدم‌ها بهم خورده است و خودشان مقصر نیستند. یا می‌توانید فرض کنید که از نظر فرهنگی‌، اجتماعی و آگاهی موقعیت مناسبی برای رشد نداشته و هنوز به بلوغ فکری و عقلانی نرسیده‌اند.



یکی از بهترین راه‌های پیدا کردن قانون شفابخش زندگی‌،ساکت ماندن است‌، یعنی سخن نگفتن دربارة مشکلاتتان‌. نفوس بد نزنید.



تنها ساکت بمانید و فقط با سکوت خود با سایل برخورد کنید. شیوة دیگر این است که شما می‌توانید خودتان را یک سال بعد از حادثه نگران کننده تصور کنید. یعنی زمان را یک سال به جلوببرید.



در این مواقع شما توجه می‌شوید که این حادثه اینقدر احتیاج به ناراحتی و بی‌تابی شما ندارد. هرگاه مسئله‌ای به سراغ شما آمد، به یک نقطة بلند بروید و از آن بالا به همه چیز نگاه کنید. آنگاه می‌بینید که مسئلةشما در مقیاس جهانی هیچ نیست‌. در چنین مواقعی سری هم به آسمان بلند کنید و از قدرت بی‌انتهای خداوند درتمام مراحل زندگی مدد بگیرید.



خداوند برای غلبه بر دشواری‌های زندگی سه روش در اختیار انسان قرار داده است که عبارتند از: خنده‌، امید و خواب‌. خنده یکی از مهمترین ورزش‌های یوگا در جهان است‌.



خنده فقط مخصوص آدمی است و در هیچ جاندار دیگری وجود ندارد. خنده باعث بروز اندیشه‌های نو و خلاق‌، افزایش طول عمر و پیشگیری از سکتة قلبی و مغزی می‌شود.



یک خنده خوب‌، تغییرات شگرفی در کبد ایجاد می‌کند و فوراً باعث می‌شود، احساس بهتری برای هر کارداشته باشیم‌.



خنده‌، موسیقی روح است‌. منتظر نباشید که دیگران شما را بخندانند بلکه خودتان قایقی از خنده را پارو بزنید و اختیار این دریای شادی را به دست بگیرید.



سعی کنید دیگران را شاد کنید و از شادی دیگران لذت ببرید. کتاب‌های فکاهی بخوانید. با افراد بذله‌گو دیدارکنید.



به افراد، مکان‌ها و وقایع مشابهی که شما را به خنده می‌اندازد، فکر کنید. صبح‌ها قبل از برخاستن ازخواب به مدت پنج دقیقه زیر پتو بخندید و آثار آنرا بر روحیه خود در طول روز ببینید!